آسمان دلش می گیرد، خورشید شور! زمین سرخ می شود!
حسین به کربلا می آید، با اهلبیتش! عباس و اکبر و اصغرش!
محمل زمین میگذارد، "ادب" کمر خم میکند و زینب(س) فرود می آید!
اّلّلهُمَّ اِنّ اَعُوذُبِکَ مِنَ الْکَرْبِ وَالْبَلآءِ
کربلا میعاد گاه معشوق می شود!
خورشید با ستارگانش، به نبرد ظلم میروند!
معرفت رنگ می بازد، عباس می آید!
آب خجل می شود! آب شرمنده ی زهرا(س) می شود و آب میشود!
حسین سوار بر ناقه ی خویش ندای هَل مِن ناصر یَنصُرنی سر می دهد!
حسین تنهاست....
رباب به یاری حیسن می آید!
اصغرش را با لبخندی به پهنای آفتاب به یاری حسینش می فرستد اما کسی چه میداند غوغای درونش، آفاق را، فرق می شکافد!
صبر بر اقتدار زینب زانو می زند!
زینب بر تلی از تیر و نیزه می ایستد! بوی حسین می آید!
حیّ علی العزاء * حیّ علی البکاء*فی ماتم الحسین * مظلوم کربلا
ماه عزای حسین(ع) رسیده است......