تمام اهل حرم چون سدی راه علی اکبر را بستند تا به میدان نرود و حسین (ع) با یک کلام کار را یکسره کرد «تمامش کنید عزیزانم و دل را از او بردارید که او به خدا پیوسته است ».اما نمی دانم ایا او خود توانسته بود دل از او بشوید اگر چنین بود پس چرا وقتی کمربند پیامبر را بر کمر فرزندش می بست به وضوح کمرش خم شد؛اگر چنین بود پس چرا وقتی کلاه خود او را می گذاشت چهار ستون بدنش می لرزید ؛اگر چنین بود پس چرا وقتی او رکاب گرفت برای علی و علی برای سوار شدن دست بر شانه اش گذاشت پاهایش طاغت نیاورد ؟چرا زانویش خم شد و از اسب برای ایستادن کمک گرفت؟ نه .......!دل از او بر نداشته بود.....